...
یه جا یه نظر گذاشته بودم، دیدم خوبه اینجا پستش کنم. نظرم درباره بچههایی که سقط میشن و فرصت زندگی کردن رو پیدا نمیکنن بود.
« ولی من به زندگی توی دنیا به چشم یه مرحله نگاه میکنم. تو توی زندگی دنیایی کلی چیزای خوب میتونی بدست بیاری و توی مراحل بعد از داشتن چنین تجربههایی حال کنی و برعکس گند بزنی به زندگیت و توی مراحل بعد حسرت بخوری. مثل جوانی که خیلیا خوشحالن که مثلا کارایی که دوست داشتن رو انجام دادن و خوش گذروندن و لذت بردن در کنار سختیهاش و خیلیا هم حسرت کارایی که نکردن رو میخورن. یه مرحله بود، گذشت و تموم شد. اگه استفاده کردی حالشو میکنی اگه هم استفاده نکنی حسرت میخوری در عین سختی هایی که ممکنه برات پیش بیاد. این بچه ها این فرصت رو از دست دادن و این حق زندگی کردن و گذروندن تمام و کمال این مرحله رو یه نفر دیگه ازشون گرفته. حالا چی میشه و خدا چیکار میکنه و این حق ایا برآورده میشه یا نه رو نمیدونم :) »
- ۹۹/۰۱/۱۱
ابعاد خیلی زیادی داره این مسئله
من خودم فکر کنم تقریباً خوشحالم که به دنیا اومدم
مامانم نمیتونسته بچه دار شه
قبل از منم یکی سقط شده
بعضی وقتام که حالم بده احساس میکنم شاید بهتر بوده به دنیا نمیومدم
نمیدونم ):(