دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۴۵ ق.ظ

۷:۰۵ از خواب بیدار شدم. تلگرام رو باز کردم. عادتی که این روزها دیگه وسواسی و ترسناک شده. با ترس از اینکه امروز چی به سرمون میاد. خبر ساعت ۷:۰۱ دقیقه منتشر شده بود. سپ‌اه هواپیمامون رو زده و حالا اعتراف کرده بود. توی پیام دنبال عذرخواهی یا استعفا گشتم. نبود! گفتن فردی که این کار رو کرده رو تحویل میدن!!!! و یه عبارت دیگه،« آمریکای جنایتکار»!! 

عصبیم. همین الان که ۷:۳۵ هست و دارم این رو می‌نویسم. می‌خوام تو چشم همه آدمایی که هنوز به جای آمریکا لفظ دشمن رو استفاده می‌کنن زل بزنم. زل بزنم و بگم مطمئنی یه دشمن دیگه از رگ گردن بهت نزدیکتر نیست؟ یه دشمن که سه روزه می‌دونه چه کاری کرده ولی صداشو درنیاورده؟ یه دشمن که اینقدر هیئت خارجی وارد ماجرا شد که از ترس اونا شاید اعلام کرد و گردن گرفته!!!؟ یه دشمن که نه استعفا داد و نه عذرخواهی کرد و مقصر رو فقط یک نفر دونست؟


پ ن : پر از حس خشم هستم و جایی برای ابراز نیست

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی