...
دارم میمیرم از استرس...
خدایا میشه بیای یه دقه باهات حرف بزنم آروم بشم؟ آخه من اینجور وقتای استرسی فقط با حرف زدن با تو آروم میشدم.
خدا جونم من مُردم تا تصمیم بگیرم. دارم یه ریسک گنده میکنم... خودت که در جریانی... دارم پا روی همه آرمانها و اینام میذارم. دارم از اون منِ کمالگرا بیش از حد فاصله میگیرم... خیلی خیلی فاصله... حالا چرا؟ هزار تا دلیل منطقی و غیر منطقی داره... هزار ترس غیرمنطقی پشتشه و هزار تا دلیل منطقی واسه راحت گرفتن!
یه چیزی بپرسم؟ میتونم بت توکل کنم؟ یعنی مثلا اینطوری که من الان یه دری به روم باز شده بعد به جای بستنش برم توش ولی به تو توکل کنم که اون تو چه اتفاقی میوفته... میتونم بهت قول بدم تلاشهای خوب خوب بکنم. بی فکر هم وارد نمیشم که بعداً دبه کنم! تا جایی که این مغزم میکشید سعی کردم فکرامو کنم...
خدا جونم توکل کنم بهت؟ میشه اگه پشیمون شدم هم پیشم بمونی؟ میشه اگه زندگی سخت شد هم؟ یا مثلا اگه خوشحال طور گذشت همه چیز؟
- ۹۸/۰۶/۲۳