...
وقتی یه روز تعطیلم یا مرخصی گرفتم و سرکار نمیرم، بیشتر بهم ثابت میشه که زندگی من اصــــــــــــلا عوض نشده. کار فقط یه جور وقت گذرانی و سرگرمیه واسه پرت کردن حواسم از خودم. اصلا واسه همه چیز!
کافیه یه روز من بیکار باشم توی خونه... به سرعت آوار میشم رو سر خودم. به شدت دیوونگی های اعتیاد گونهام بالا میزنه. کلا تعطیل میشم. خل میشم. نمیشه حتی توصیفش کرد. و بعد به این حقیقت پی میبرم که من اصلا عوض نشدم و این حرفها که «الان مثل دوسال قبلت نیستی» کشکه. واقعا کشکه. چون هستم. من همونم. با این تفاوت که کار می کنم و وقتی کار میکنم فقط خودمو از خودم پنهان میکنم. بدتر اینه که اینها منو می ترسونه از برای بار هزارم گیر کردن توی این موقعیت. میترسم گیر کنم و نتونم بیرون بیام. میترسم هیچوقت این منِ مزخرف عوض نشه...
منِ دوسال پیش تو بدترین وضعیتی بود که فکرشو میکرد. منِ بعد از این دوسال نشون میده بدتر هم میتونه بشه!!! منِ ده سال پیش هم ثابت میکنه که خانه از پایبست ویران بوده...
خل شدم... واقعا...
- ۹۸/۰۴/۲۷