...
جمعه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۳۱ ب.ظ
امروز دقت کردم. دیدم. من وقتی میام اینجا، یعنی وبلاگم، اضطرابی دلشوره گونه منو فرا میگیره! بعد زودی فرار میکنم و میرم! و امروز دیدمش و تعجب کردم. چند روزی بود دلم تنگ شده بوده برای خونهی مجازیم. برای شلوار گشاد گلگلیم که تو کشوی این خونهامه فقط. هی اومدم سری بزنم ولی به فرار ختم شد. باید بشینم فکر کنم که آخه چرا؟ که مگه اینجا جای راحتِ من نیست؟ و جالبه که تعداد خوانندههای اینجا هم که روز به روز بیشتر به عدد یک میل میکنه و اون یک نفر هم خودمم. پس این چه اضطرابیه؟
بگذر دختر جان. بعداً بشین و غرق شو تو فکرات.
یه چیزی دیشب نوشتم. میخواستم بیام پستش کنم ولی فکر کنم خلاصه وار ثبت بشه بهتره. اینجا انگار شده ثبتخونه! هی به یه چیزی فکر کن. بعد که خوره شد بیا اینجا بنویس. پستش کن. خدافظ. و راحت شو. الآنم یه چیزی نوشتم. اونم پاک کردم... همین!
- ۹۷/۱۱/۱۲