...
به درجهای از آشپزی رسیدم که دیگه کسی تمایل نداره غذاهای منو بخوره. چون نه نمک دارن نه روغن. سرخکردنی هم نیستن. برنجامم نرمن. عاشق ریختن کره تو غذاهامم و عاشق رسپیهای جدید. دقیقا این مدل از آشپزی باب میلترینه برای خودم. هم موقع آشپزی لذت میبری هم موقع خوردنش. خیلی کم از نون و برنج استفاده میکنم. سیبزمینی و پاستا بهترین سیر کنندهان. یه چیزی که میخوام درست کنم مطمئنم هیچ کسی دلش نمیخواد اینو بخوره! اسموتیهای هیجانانگیز دوست دارم. میوه صبحها هیجانانگیزتره. عاشق ترکیب میوه و بستنیام. صبحونههام با اینکه سادهاس ولی قابل تصور واسه تنبلا نیست. چای و قهوه خیلی کمتر از قبل میخورم و بیشتر توی محل کارم آب میخورم. تا نود درصد تونستم آبو از ناهار و شامم حذف کنم. و شامم رو اینقدر زود میخوردم که موقع خواب اثری از شام در بدنم نیست. با این مدل غذا خوردنم، آشپزی واسه یه نفر دیگه برام عذابه. چون غذاهایی که همه دوست داشته باشن کم بلدم و اونا رو هم همیشه باید غر بشنوم! انگار نه انگار زمان گذاشتم! غذای بیرونم دوست ندارم! چند وقت پیشا یه کافه جدید رفتیم. مواد اولیهشون خییییییلی تازه بود... اون کافه رفت تو لیست محبوبترینهام درحالی که منوش کاملا هلثیه و برای بقیه آدما مسخرس! کلا خیلی هلثیخوار شدم!!! :| مصرف شکلاتم هم پایین اومده :( جدیدا دقت کردم که وقتی شکلات میخورم ناآروم و بیقرار میشم. کلا بیشتر درست کردن غذاهای نرم و تازه رو دوست دارم! اینا رو وقتی به کسی بگی میگه آووووو رژیمی؟ ولی من رژیم ندارم. از هرچی رژیم گرفتن واسه لاغر کردنه هم بیزارم. اگه مجردی زندگی میکردم و صفر تا صد خونهام دست خودم بود، حتی یکی از علاقهمندیهام درست کردن نونهای مختلف میشد. و فر میشد پرکاربردترین وسیلهی خونه برای درست کردن غذا. ایضا ماهیتابه رژیمی. شایدم غذاهای ژاپنی رو امتحان میکردم! یا فرانسوی :) کلا نسبت به چینی و تایلندی گارد دارم. ایتالیایی هم تکراری شده. :دی همینا دیگه... :)
- ۹۷/۰۶/۳۰