دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۰۸ ب.ظ

میدونی؟ بیا باهات رو راست تر باشم وبلاگ جان!

من مُردم.

این روزها از در و دیوار بهم سیگنال میرسه تا منو به خودم بیاره. تا بفهمم که مردم.

من صبر کردم. صبر کردم تا یه روز همه چی رو درست کنم. اون روز رسیده. من توی روزهایی زندگی میکنم که قرار بود به خودم کمک کنم. که همه چیزو درست کنم. ولی اینقدر دیر شد که من قبل از فرارسیدنش مردم. من به مردن عادت کردم. من غرق شدم. دیر شد. زنده کردن یه مرده خیلی سختتر از خوب کردن حال یه مریضه. فکر کنم حتی نشدنیه...

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی