...
۱. منتظر دوستمم که ندا بده براش روتختی بدوزم :| اینقدر نیستش که روتختی خودم پوسیده شد رفتم پارچه خریدم و برای خودم دوختم. میخوام ببینم دلش سوخت آیا؟؟؟ بعدم الان دارم ست دستگیره و دمکنی و دستمال آشپزخونه میدوزم بازم صرفا جهت دل سوزوندن :) بعله :)
۲. داشتم به این فکر میکردم که مجموعهی آدمایی که باشون کار میکنی خیلی مهمن. من هرچقدر هم کارم رو دوست داشته باشم، مدیرم هرچقدر ایدهآل باشه و خوب باشه، ولی باز وقتی رفتارای غیر حرفهای از مدیرهای دیگه که غیر مستقیم با من در ارتباطن رو میبینم دلسرد میشم. و این چیزیه که مدیر عامل و هیئت مدیره و کلا هرکسی که راس این مدیرهاست باید بش دقت کنه. رفتارای غیرحرفهای دیگه خیلی داغونن. فکر کن شما تو بخشت دنبال پیشرفتی، اونوقت یه سری رفتارا تو بخشای دیگه میبینی که شاخ در میاری چون به نظرت اونا دیگه حل شدهاس ولی انگار هنوز اون آدما از پشت کوه اومدن!!!! بگذریم. دلسرد شدن خوب نیست توی کار. منی که دلم میخواد برای کارم انرژی بذارم، با انگیزه براش تلاش کنم و توی کارم رشد کنم، وقتی دلسرد بشم دیگه فاتحه سیستم خوندهاس. چه برسه کسی که اصلا دنبال این چیزا نباشه و دلش فقط یه کار روتین و یه حقوق سر وقت بخواد!
و یکی از غیرحرفهای ترین رفتارها جلز و ولز زدن واسه یک ریال پوله! یک ریال!!!! من همچنان تو شوک این رفتار آخری و یکی مونده به آخریشم!!! کاش میشد بنویسمشون اینجا.
۳. یه مدتیه که وحشی شدم! فکر کنم باز گفتم توی چند پست قبل! خواستم بگم هنوز ادامه داره. اونم به این صورته که کلا زندگیم به صورت افقی روی تخت میگذره و به گشت و گذار توی پستای چرت و پرت اینستاگرام برای اینکه لحظهای مغزم دلش نخواد کار کنه. یکی دوساعتم عمودیام، خارج از اتاق، که همش دلم میخواد زودی بیام افقی بشم.
۴. و دیگه یه چیز دیگه اینکه الان دقت کردم ولی چندسالی اینطوری بوده که هرکاری انجام میدم زود خسته میشم. و هرکاری رو در هر جون کندن برای خودم سخت میکنم! خل شدم!
۵. اون موقعها که جام جهانی اون سر کره زمین برگزار میشد بهتر بود انگار! آدم مینشست ساعت یک شب به فوتبال دیدن و بعدشم های های واسه تیم بازنده غصه خوردن! اصن فوتبال بدون غصه خوردن حال نمیده... اونم تنهایی...
۶. آهان و اینکه دلم میخواد اینایی که بم میگن مظلومو بگیرم پخش دیوار کنم تا بفهمن کی مظلومه :/
- ۹۷/۰۴/۰۸