دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

اینو صبح نوشتم، الان با ۸۰ درصدش موافقم.

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۰۳ ب.ظ

من دیگه دلم نمی‌خواد کار کنم. نه اینجا، نه هیچ جای دیگه‌ای. نه با هیچ آدمی. دلم می‌خواد برم توی اتاقم، توی تختم مچاله بشم و بالشمو بغل کنم و گریه کنم و غصه‌ی داد و بیداد آدما رو بخورم و برام هیچ مهم نباشه که دارم گند می‌زنم به خودم و زندگیم.

نظرات (۱)

اینجور موقع ها از همدردی دیگران بدم میاد به ویژه که خیلیام خوشی می زنه زیر دلشون، به هر حال ما مثل اون برده هایی می مونیم که به زور شلاق اهرام مصر رو ساختن، بی انصافا نکردن حداقل یه کار آسونتر بهشون بدن 
پاسخ:
کار من سخت نیست، من سختش کردم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی