دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

۲۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

اومدم یه چیزی بگم کلا درگیر نوشتن پست قبل شدم یادم رفت چی می‌خواستم بنویسم!!

حالا تا اون یادم نیومده اینو بگم(!) که کینگ رام (یه خواننده ایرانیه) شروع کرده داره یه پادکست می‌سازه به اسم «مستی و راستی»

درباره روزه سوشال مدیا هم بگم که تا دیروز موفق عمل کردم و سمتش نرفتم جز یکی دو مورد سر زدن زیر پنج دقیقه به توییتر و اینستاگرام مبادا که نوتیفیکیشنی یا مسجی از دست بدم که دیدم هیچ مسج و نوتیفی در کار نیست.

این آدمایی که مهاجرت کردن. مخصوصا اونایی که تازه مهاجرت کردن و هنوز culture shock بیخ گلوشونه. اینا وقتی دم از دلتنگی برای خانواده میزنن هیچ جوره نمیفهمم‌شون.

هیچ جوره.

والا.

تو برگرد ایران، یه کم با خونواده‌ای که دلت یه روز براشون تنگ شده بود بچرخ. بعد ببینم هنوزم میای از معایب مهاجرت و دلتنگی بگی؟ :|

مخصوصا دخترا!

خب فعلا روزه موفق پیش رفته.

فقط الان داشتم فکر می‌کردم من سوشال مدیا رو حذف کردم. به جاش دارم از سرگرمی‌های دیگه لذت می‌برم مثل پادکست و کتاب و موزیک و خوردن و ... ولی همچنان درحال اهمال کاری در قبال کارای نیمه واجبم هستم :)


اینم گوش بدید، زیبا نیست؟؟


پ ن: آهنگ فرشته مرگ از کامنت بند هست.

خب فکرامو کردم :)

روزه تکنولوژی نمی‌گیرم، چون نمی‌خوام و شرایطش رو هم ندارم. اما روزه سوشال مدیا و سوشال نتورک می‌گیرم. صرفا برای به بطالت نگذروندن این مدت طلایی و اینکه گند نزنم به خودم!

برنامه سفت و سختی هم نیست، اگه احساس کردم سفت و سخت و جانکاهه و داره نتیجه عکس میده با انعطاف تمام تغییرش میدم. از طرفی هم چون تا حالا از این روزه‌ها نگرفتم این فعلا دست گرمیه. البته اون مدت زمانی که اینترنت قطع بود بالاجبار روزه بودیم ولی خب من می‌پیچوندم میرفتم سریال دانلود می‌کردم و تمام زمانم به سریال دیدن گذشت. سه فصل سریال stranger things :|

والا من خودم وقتی داشتم خودمو قرنطینه می‌کردم هزار تا برنامه جذاب ریخته بودم برای این مدت. همچین بی‌برنامه و حوصله سر رفته هم نیستم که بقیه فکر می‌کنن. اهل خونه که مارو صاف کردن اینقدر واسمون برنامه تمیزکاری و خرید و هزار تا چیز دیگه ریختن. اهل مَجاز هم نابود کردن مارو، هر صفحه‌ای که باز می‌کنی هزار تا پیشنهاد از توش می‌ریزه بیرون. 

پیدا کردن بوک مارک فراموش شده از لایه کتابی که مدت‌هاست بهش دست نزدی همونقدر شیرینه که پیدا کردن پول از جیب لباسی که مدتهاست توی کمده.


خیلی وقت بود تو موضوع دلخوشی‌ها چیزی ننوشته بودم و نمی‌دونم چرا هنوز نگهش داشتم!

ولی با این حال :

پ ن : توضیحات این سری پست‌ها

ما آخر از استرس رسانه می‌میریم نه از کرونا.

الان یه ویدیو دیدم درباره کرونا همه این استرس‌هارو شست برد.

خلاصه اینکه تا وقتی سیستم ایمنی بدنت قوی باشه و دستاتو بشوری و رعایت کنی، حتی اگه مبتلا هم بشی احتمالش کمه بمیری.

بعدم بیا فرض کنیم در بدترین حالت ممکن قراره کرونا بگیری و بمیری. در اون صورت آیا دوست داری این مدت کم تا مرگت رو به استرس بگذرونی و بازیچه رسانه و سوشال مدیا بشی؟