دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

دست‌هایی که حرف می‌زنند

دست‌ها

این وبلاگ قراره فضایی باشه برای حرف زدن من. البته نه به وسیله‌ی دهان، بلکه به وسیله‌ی دست‌هایی که تایپ می‌کنند!

بايگاني

...

سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۴۵ ب.ظ

چرا من وقتی جاهایی میرم که اتفاقا دوستشون دارم اینجوری میشم؟ خجالت زده میشم؟ همش پابینو نگاه می‌کنم؟ زود فرار می‌کنم؟ آخرشم بغض می‌کنم؟ 


چرا من ناز باکلاس بلد نیستم بکنم؟؟


چرا هی فکر می‌کنم اینجور جاها مال من نیست؟

چرا اصلا؟

چرا من به این نقطه رسیدم که چنین فکری درباره خودم بکنم؟ چنین حسی نسبت به خودم داشته باشم؟

من که با اونا فرقی نداشتم؟ منم بالقوه‌ام این بود؟ نبود؟


اصلا این چه فکراییه من می‌کنم؟

نظرات (۱)

"خجالت زده میشم؟ همش پابینو نگاه می‌کنم؟ زود فرار می‌کنم؟ آخرشم بغض می‌کنم؟ "


منم همین طوریم... :(

به خصوص مثل بچه ها فرار کردنم خیلی بده

راهی یافتید به ما هم بگید :)

پاسخ:
اینقد برید و برید که عادی بشه :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی